جوان از دیدگاه شهید سید اسماعیل بلخی(ره) -نویسنده: سبحان دانش

نظرتان در باره ی این وبلاگ چیست؟

آمار مطالب

کل مطالب : 127
کل نظرات : 1

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 9
باردید دیروز : 2
بازدید هفته : 11
بازدید ماه : 431
بازدید سال : 610
بازدید کلی : 105244

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بانک مقالات و نرم افزار اسلامی و آدرس jalaluddin.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 11
بازدید ماه : 431
بازدید کل : 105244
تعداد مطالب : 127
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

Online

دانلود رایگان بازی - نرم افزار

تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : سبحان دانش
تاریخ : پنج شنبه 24 تير 1395
نظرات

جوان از دیدگاه شهید سید اسماعیل بلخی(ره)

نویسنده: سبحان دانش

جوان از دیدگاه شهید سید اسماعیل بلخی- نویسنده: سبحان دانش

 

چکیده

در دنیای امروز توجه به جوانان اهمیت دو چندان پیدا کرده است؛ زیرا جوانان

با استعداد و نیروی

شگرف که دارند، ارزنده ترین سرمایه های جوامع انسانی به شمار می آید. یکی از کسانی که در غزل های خویش توجه ویژه ای به نسل جوان داشته، شهید سید اسماعیل بلخی است. مقاله حاضر جوان

و ویژگی های آن را درغزل های شهید بلخی مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه می رسد که جوان و جوانی در اندیشه شهید بلخی مساوی با عشق، دلیری، عزم، استقلال طلبی، آزادگی، بیداری، شکست ناپذیری، ایثار و از خود گذشتگی است.

کلید واژه ها: غزل، جوان، عشق، اراده، بیداری، شهید سید اسماعیل بلخی.

مقدمه

 جوانی یکی اررزشمند ترین، حساس ترین و خطرناک ترین فصل زندگی انسان به شمار می آید. جوانی در واقع فصل بذر افشانی است که با پاشیدن بذر سعادت در مزرعه آن، می توان درانتظار آیندۀ سرشار از عشق، امید وطراوت بود. غفلت از آن نیز مرگبار ترین فجابع را برای فرد و جامعه به بار خواهد آورد. جوانی دوران سازندگی است، هم سازندگی جسمانی و هم سازندگی روحانی. جوانان ارزنده ترین سرمایه های جوامع انسانی هستند. از این رو، رشد و بالندگی هر کشوری در گرو آموزش و پرورش نیروی جوان آن است. به همین دلیل موضوع جوانان از دیر باز مورد توجه اندیشمندان دینی، سیاسی و فرهنگی جهان بوده است.

یکی از کسانی که در غزل های  خویش توجه ویژه ای به نسل جوان داشته، شید اسماعیل بلخی بلخی است. نگارنده ویژگی های جوان را درغزلهای  شهید بلخی مورد بررسی قرار داده و ضمن این پرسش که:«شهید اسماعیل بلخی در غزل های خویش چه جایگاه و اهمیتی برای جوان قایل است.؟» بر آن است که با تبیین چند ویزگی از ویژگی های جوان در دیوان شهید اسماعیل بلخی پرداخته، اهمیت و نگاه منحصر به فرد ایشان را نسبت به جوان برملا  سازد.

1-‌ مفهوم شناسی

هدف از مفهوم شناسی، توضییح مفاهیم به کار رفته در این پژوهش است. بدیهی است که توضییح و تبیین ارائه شده زمینه را برای پاسخ به پرسش اصلی هموار می سازد. مفاهیمی که در این تحقیق به کار رفته است، عبارتند از:

1-1-‌ جوان

واژۀ جوان در زبان فارسی به معنای هرچیزی است که از عمر او چندان نگذشته باشد، خواه انسان باشد، خواه حیوان و خواه نبات (محمد معین، 1386: 379).

اما راجع به جوان و دوران جوانی از سوی پژوهشگران این عرصه، تعریف دقیقی و واحدی ارائه نشده است. برخی شروع دورۀ جوانی را از سیزده سالگی تا پایان بیست سالگی (علی اکبر شعاری نژاد، 1388: 23) می داند. برخی دیگر معتقدند که فرد، تازه به دوران رسیده، شخصی است که سن او از چهارده تا کمتر از هجده نباشد. (اِل.ب.کروزن، 1384: 959). در این تعریف با رویکرد حقوقی به جوان نگرسته شده است.

درکتابی که در این اواخر توسط جمعی از برجسته ترین پژوهشگران حوزۀ جوانان تدوین شده، در تعریف جوانی آمده است:

اصطلاح جوانی با توجه به زمینۀ آن معانی مختلفی دارد. این نکته، بویژه در مورد این گزارش، در بخش نخست، جوانان به عنوان یک رقم آماری تلقّی می شوند و افرادی را که سن آنها بین پانزده تا بیست و چهار سال است، در بر می گیرد. این تقسیم بندی، برای سهولت مقایسه انجام شده است؛ زیرا این گروه سنی، گروهی است که در مورد آن اطلاعات قابل دسترس، تدارک دیده شده اند. در هر حال، هنگامی که استفاده از اصطلاح جوان بر مبنای کشور خاصّی مدّ نظر قرار می گیرد، محدودۀ سنی فوق، اغلب خیلی کوچک است. برای مثال، گزارش توسعۀ انسانی برنامه عمران سازمان ملل متّحد در سال دو هزار میلادی، برای اردن، به این نکته تأکید دارد که: جوان کسی است که سن او پانزده تا بیست و نه سال باشد. (جمعی از پژوهشگران، 1381) این گزارش همخوانی  با حدیثی دارد که ازامام صادق(ع) دراین باره نقل شده است:«هنگامی که سن مرد از سی سال گذشت، (دورۀ) میان سالی است و زمانی که از چهل سالگی گذشت، (دورۀ) پیری نامیده می شود.(علامه مجلسی،ج 75، 1403: 253)

2-1- غزل

واژۀ غزل درلغت عرب از اعماق و پردۀ دل با زنان سخن گفتن (ابراهیم مصطفی و دیگران، 1410: 652) است؛ چون این نوع شعر بیشتر مشتمل بر سخنان عاشقانه است ، آن را غزل نامیده اند؛ أما در اصطلاح شعرای فارسی، اشعاری است بریک وزن و قافیه، با مطلع مصرع که حد معمول متوسط ما بین پنج تا دوازده بیت باشد، و گاهی بیشتر از آن تا حدود پانزده و شانزده بیت، و به ندرت تا نوزده بیت نیز گفته اند. (جلال الدین همایی، 1386: 124)؛ أما درغزل های شهید بلخی خبری از سخنان عاشقانه نیست، بلکه لحن او کاملاً حماسی است.

3-1- شهید سید اسماعیل بلخی

شهید سید اسماعیل بلخی یکی از شعرای معاصر و انقلابی کشورافغانستان است که در قالب های شعر کهن فارسی دری شعر سروده است. زمانیکه در زندان به سر می برد، به بیان افکار و اندیشه های خویش از این طریق می پرداخت. شهید بلخی دراشعار خویش به جای خیال بر اندیشه تکیه می کند و درون مایه اشعار شهید را مسایل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... تشکیل می دهد. یکی از مسایل که شهید بلخی نسبت به آن توجه ویژه ای داشته، مفهوم جوان است که در غزل های خویش بار ها از زاویه های مختلف به تبیین آن پرداخته است. در این نوشتار مفهوم جوان با توجه به غزل های شهیدبلخی مورد بررسی قرار می گیرد.

2- شهید بلخی و جوان

شهید بلخی جوان را دارای این اوصاف و ویژگی ها می داند.

1-2- جوان، عشق و دلیری: درمنظومه فکری شهید بلخی، جوان و جوانی معنای دیگری دارد. آنچه که در قدم اول دراندیشه شهید بلخی برای یک جوان عاشق حقیقت و آزادگی لازم وضروری به نظر می رسد، از خود گذشتگی است. فداکاری و از خود گذشتگی زمانی تحقق پیدا می کند که جوان خود را برای مصالح دیگران ازیاد ببرد. فداکاری و از خود گذشتگی در واقع بارزترین مشکل نوع دوستی به شمار می آید. جوان تنها با روحیۀ از خود گذشتگی و مبارزه طلبی مداوم می تواندآیندۀ مطلوب را برای جامعه خویش رقم بزند. برای جوان، ترسی از شکست مفهوم ندارد؛ زیرا جوانی دورۀ دلیری و عشق است. دلیری و عدم ترس، به استقبال خطر رفتن  و عشق اصل همه چیز، دلیل همه چیز و خاتمۀ همه چیزاست.

 

اگر از غـمـزۀ جـانـان نترسی

در اول بایدت گز جان نترسی

 

خراباتی شــدن خـواهی بباید

ز طعن شیخ و از بهتان نترسی

 

به کوی می فروشان گر زنی گام

ز اتلاف سر و سامان نترسی

 

رفاقت گـر کنی با باده خواران

ز غرش عرش مستان نترسی

 

نمی گویم مده دل را به خوبان

به شرطی کز غم هجران‌نترسی

 

به دریا غوص کن ای بحر پیما

ز شـور و فـتنۀ توفان نترسی

 

ز چشمـت پـردۀ موهوم بردار

ز جن و دیو ای انسان نترسی

 

به خود گر می نهی فخر سخاوت

ز آمد آمد مـهمـان نـتـرسی

 

مده خوف و خلل در استقامت

ز هر تاریـکی دالان نـترسی

 

ثبات از کف مده در هر طریقی

شب مهتاب در پغمان نترسی

جـوانـا یـاد آزادی حـلـالـت

ولی از دار و از زندان نترسی

       

(شهید اسماعیل بلخی، 1381: 446)

2-2- جوان، عزم و اراده: در وجود جوان نیروی بسیار بزرگ و اسرار آمیز به نام عزم و اراده وجود دارد که بر همه چیز حتی زمان غالب می آید، و رقیبی برای آن متصور نیست. پیامبراکرم «ص» با توجه به همین ویژگی می فرماید:« خداوند هیچ پیامبری را جز در جوانی مبعوث نکرد و به هیچ دانشمندی، جز درجوانی، دانش عطا نشد.» (محمد محمدی ری شهری، 1388: 60)

حضرت علی(ع) یکی از بارزترین ویژگی پیامبران را عزم و اراده قومی دانسته و می فرماید:

«پس همانا خداوند سبحان بندگان متکبر را با دوستان خود که در چشم آن ها نا توانند، می آزماید؛ وقتی که موسی بن عمران و برادرش هارون بر فرعون وارد شدند، و جامه های پشمین به تن، و چوب در دستی داشتند، و با فرعون شرط کردند که اگر تسلیم پروردگار شود، حکومت و ملکش جاودانه بماند و عزتش بر قرار باشد، فرعون گفت:«آیا از این دو نفر تعجب نمی کنید که دوام عزت  جاودانگی حکومتم را به خواسته های خود ربط می دهند. درحالی که در فقر و بیچارگی به سر می برند؟ اگر چنین  است چرا دستبند های طلا به دست ندارند؟» (نهج البلاغه، خ 192)

اگر با دید نافذ به این قضیه و مشابه آن نگرسته شود، به خوبی خواهیم در یافت که یکی از عوامل بسیار مهم در شکست طاغوتیان در طول تاریخ، عدم شناخت دقیق آنان از همین نیروی مرموز در وجود پیامبران بوده است. خداوند در قرآن کریم به پیامبرش توصیه می کند که همانند پیامبران که دارای عزم و اراده ی قوی بودند، صبر را پیشۀ خود سازد.«پس صبر کن آن گونه که پیامبران «اولوالعزم» صبر کردند.» (احقاف، آیه 35).

شهید بلخی با الهام از تعالیم حیات بخش اسلام، به نیروی اعجاب انگیز جوان به نام عزم و اراده توجه ویژه ای دارد، و معتقد است که نیروی جوان یک نیروی کاملاً مثبت است. جوانان می توانند با عزم آهنین، تصمیم راسخ، از خود گذشتگی و مبارزه طلبی پرده های تاریکی جهل، استبداد و توحش را دریده و نوید بخش صبح امید و پیروزی باشند. شهید بلخی زندۀ واقعی جوانی را می داند که دایم در حال مبارزه هستند؛ بدون مبارزه زندگی برای جوان مرگ است.

جوانان با عزم و ارادۀ خویش غیر ممکن را ممکن و زهر جفای زندگی را تبدیل به شهد جان پرور می کنند؛ زیرا خواستن آفریدن است. آری عزم و اراده درخت با عظمتی است که تمدن، ترقی و تکامل شا خه های نیرومند آن هستند. (رضا سمیعی، 1387: 35)

بي رنج و محـنـت نگذرد يك دم ز ايـام جـوان

زهر جفاي زنـدگي شهد است در كام جوان

در تنگناي امتحـان مغلوب ظـلمـت كـي شـود

انـوار صبـح معـرفت، پيداست از شام جوان

آن كس كه از خـود نگذرد نام جوان بروي منه

شرم است هر بي‌درد را برخود نهد نام جوان

در بـزم يـاران دغــل جـام هـوس را بشــكند

جام شـهـادت مـي‌دهـد آخر سرانجام جوان

جز گمرهی حاصل نشد از دزس ما این شیخ را

از قصر وحدت می رسد هر لحظه الهام جوان

از دوري مـنزل، مـرا واعـظ مـترسـان آن قـدر

صدساله ره طي ‌مي‌كند، با عزم يك گام جوان

(شهید بلخی، 392-391)

شهید بلخی در جای دیگر جوانی را همسان با رشد فکری، علم و هنر دانسته و می گوید:

گفتا کـه در این راه دسپلیـن و پـالان کو؟

گفتم که بیـا تـا ره چـاره بسـنجیم

گفتا که جوان هست؛ ولی فکر جوان کو؟

گفتم که دسپلین و پلان نزد جوانان

( شهید بلخی، غزل: 181)

به نظر می رسد که شهید بلخی به آیه 10 سوره کهف توجه داشته که در آن از اصحاب کهف به جوان مردان یاد شده است. «زمانی را (به خاطر بیاور) که آن جوانان به غار پناه بردند...»؛ در حالی که طبق حدیث نقل شده از امام صادق(ع) اصحاب کهف همگی میان سال بودند؛ أما خداوند به سبب ایمان شان آنان را جوان نامید. (محمد بن مسعود سمرقندی، ج2، 1380: 323)

بنابر این، گاهی به افراد صاحب سن و سالی که روح جوان و شاداب دارند، نیز جوان گفته می شود.معمولاً این واژه با یک نوع مدح به خاطر صفات جوانمردی، مقاومت، استقلال فکری، پرهیز از تقلید کورکورانه، توکل، آزادگی، شهامت و تسلیم در مقابل حق همراه است.(مکارم شیرازی، ج12، 1368: 357).

3-2- جوان و بیداری: شهید بلخی با درک عمیق از تمدن به ظاهر پیشرفتۀ غرب، آن را نتیجه سعی و تلاش غربی ها دانسته و معتقد است که بدون سعی و تلاش برای یک جوان مسلمان، دست یابی به وضعیت به ظاهر سامان یافتۀ اروپا و پیشرفت های حیرت انگیز آنان در صنعت و تکنولوژی، جز بوالهوسی چیز دیگری نخواهد بود. تنها راه رسیدن به قله های پیشرفت، در سایه سعی و تلاش وتصمیم استوار مسیر خواهد بود. شهید بلخی برای تنویر افکار نسل جوان و بیداری آنان، از تشبیه های گوناگون و قابل فهم استفاده نموده و آنان را از تقلید کور کورانه بر حذر می دارد.

سرخوش از آن شدی که‌سراپایت آرزوست

شرقی جوان که وضع اروپایت آرزوست

در زیـر قـبر، رونـق دنــیایــت آرزوسـت

سـودای بـس عـجیب به سر پرورده ای

ای مـرغ پـر شـکـسـته! ثریّـایـت آرزوست

                  بیرون خجسته ای تو ز دام غرض هنوز

طاعـت ریـا نـمـوده و عـقـبایـت آرزوست

با مُد خشک خویش شـبیهى به‏زاهـدى

مـجنـون نگشـته طـره‏ى لیـلایـت آرزوست

 بى‏عشق به‏از آن‏که زنى لاف عشق خام

مـوهـوم آشـیــانـه‏ى عـنـقـایـت آرزوست

صید خدنگ فتـنه‏ى نـفـسى و بـازهـم

 نــا آشــنـا شـنــا تـه دریایــت آرزوست

در حوض و جوى غوطه زدن را ندیده‏اى

از جـام زهـر، شـهـد مـصـفّـایت آرزوست

مقصودت از یروپ اگر وضع ظاهر است

بـگـذر ز شـرح لـفـظ چو معنایت آرزوست

 گرنـیـستى ز اهـل تـظـاهـر بـه‏راسـتى

بیدار شـو چـو خـلـوت شـبهایت آرزوست

لکن بدون سعى و عمل کى رسى به‏وصل

 نشـنیـده‏اى کـه مـفـت تـمـنایت آرزوست

 نـابـرده رنـج گـنـج میـسر نـمـى‏شـود

(شهید بلخی، 232-231)

 

نتیجه:

با توجه به آنچه که در این نوشتار ارائه گردید، به این نتیجه می رسیم که شهید سید اسماعیل بلخی در غزلهای خویش برای جوان جایگاه و اهمیت ویژه ای قایل است. در اندیشه شهید بلخی جوان و جوانی مساوی با عشق، دلیری، استقلال طلبی، عزم، اراده، بیداری، شکست ناپذیری، ایثار و از خود گذشتگی است. از نظر شهید بلخی جوان به کسی اطلاق می شود که سراسر کشور وجودش مالامال از این ویژگی ها باشد. جوانی تنها چند صباحی قدم زدن در بهار زندگی نیست، بلکه از بارزترین ویژگی آن سعی و تلاش، فتح قله های دانش، خستگی ناپذیری، احساس مسؤلیت و کسب فضایل اخلاقی می باشد.

 

 

کتابنامه

1-‌ قرآن کریم

2- نهج البلاغه

3-ابراهیم مصطفی و دیگران (1410 هـ - 1989م)، المعجم الوسیط، ترکیه – استانبول، دارالدعوة.

4- بلخی، سید اسماعیل (1381)، دیوان بلخی، مشهد، مرکز مطالعات و تحقیقات علامه بلخی.

5- جمعی از پزوهشگران (1381)، سازملّی جوانان، با همکاری: مرکز آمار ایران (1382)، تهران: سازمان ملی جوانان.

6- سمیعی، رضا (1387)، جام اندیشه،قم، انتشارات صالحان.

7- شعاری نژاد، علی اکبر (1388)، روان شناسی رشد، تهران، انتشارات اطلاعات.

8- عیاشی، محمد بن مسعود سلمی سمرقندی (1380)، تفسیر عیاشی، تهران، انتشارات اطلاعات.

9- کرزون، اِل. ب (1384)،فرهنگ حقوق، انگلیسی – فارسی، تهران، دانشیار، مترجمان: قدیر گلکاریان و دیگران.

10- مجلسی، محمد باقر (1403ق)، بحارالانوار، ج75، لبنان – بیروت، مؤسسه الوفاء

11- مکارم شیرازی، ناصر (1368)، تفسیر نمونه، ج12، تهران، دارالکتب الاسلامیه.

12- محمدی ری شهری، محمد (1388)، حکمت نامۀ جوان، قم، دارالحدیث.

13- معین، محمد (1386)، فرهنگ فارسی معین، تهران، انتشارات هنرور.

14- همایی، جلال الدین (1386)، فنون بلاغت و صناعت ادبی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.


تعداد بازدید از این مطلب: 690
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








وبلاگ شخصی سبحان دانش کارشناسی فرهنگ و معارف اسلامی کارشناسی زبان و ادبیات فارسی ارشد معارف و فلسفه اسلامی دکتری فقه سیاسی با گرایش روابط بین الملل


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود